در یک مقاطعی از زندگی هرچه میدوی انگار در حال دویدن روی تردمیل هستی؛ کارها پیش نمی روند؛ خبرهای خوب نمی رسد؛ مقاصد دور از دسترس و حتی دست نیافتنی ب نظر می رسند.
+خیلی دوست دارم بیشتر بنویسم اما تجربه چندانی ندارم ک مثل یک پیر با تجربه ب خودم و همه کسانی ک در این مقطع از رکود هستند تسکین دهم :
"همه چیز درست می شود.می دانم باورش سخت است اما این روزها هم می گذرد و آنقدر روزهای خوب می آیند ک خاطره این روزها را از خاطرت می زدایند. این ها و آن ها همه بخش هایی از زندگی اند تلخ و شیرین؛ پستی و بلندی؛ همین ها زندگی را می سازند."
یکنفر حرف های بالا را ب من بگوید دست بگذارد روی شانه ام و همین حرف ها را بگوید گاهی خودت خیلی چیزها را بلدی و میدانی اما باز نیاز داری از زبان یک نفر دیگر هم بشنوی تا ته دلت قرص شود و آرام بگیری.
ها ,ک ,ب ,یک ,نمی ,زندگی ,از زندگی ,این روزها ,سازند یکنفر ,یکنفر حرف ,حرف های
درباره این سایت